فاصله
آه!كه چقدر فاصله ي ما دور است
فكر مي كنم هيچ وقت نرسي
و من در كنار اين دنيا تنها بمانم
و تو هميشه منظره ي من باشي
و در پيش چشم هاي من,
در سينه ي چشم انداز من
قبله ي نگاه من
و هيچ وقت نه در كنار چشم هاي من
هيچ وقت
در اين زاويه همواره تنها خواهم بود بي تو
تو را خواهم ديد
و ان گاه چه بگويم
به يك نابينا,يك بيگانه,يك دوردست
كه چه ها مي بينم؟
و اين شعر شرح وصف حال من است
دکتر شریعتی بزرگ
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۹ ساعت 0:48 توسط مهدی بابایی
|
فاحشه ی پُر کاریست