شیشه های شهر
بی ریش یا که با ریش ما ریشه های شهریم
فرهاد شهر هستیم ما تیشه های شهریم
چپ راست انقلابی احزاب انتخابی
شاید مهم همین است اندیشه های شهریم
موی بلد کوتاه فرقی نداشت اما
بر روی لب نوشتیم سر پیشه های شهریم
باران سنگ فهمید ما سینه چاک شهریم
در سیل های تردید ما ریشه های شهریم
فریاد قلب می گفت این خون فدای شهرست
ما هم به چشم گفتیم ما شیشه های شهریم.
م.خوش رویی
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۹ ساعت 17:3 توسط مهدی بابایی
|
فاحشه ی پُر کاریست